تلفن تماس
88877897-8
مشاوره میخواهید؟
برای اخد مشاوره حقوقی تلفنی با شماره های زیر تماس بگیرید و از وکلای مجرب ما مشاوره دریافت کنید

سلام لطفا جواب بدید سریع

من بچه که بودم دیدم همسر عمه ام کپسول اکسیزن ان را قطع کرد و این کار باعث مرگ اون شد .و قبل فوت عمه ام همسری گرفت که چند تا بچه داشت .بعد یه مدت دیدم یک ادمی از من خاستگاری کرده که دوست همسر دختر عمه ام بوده این خانواده ام با این پسر موافق نبودن دیدم به صورت عجیبی وارد خانه امان شده اوایل متوجه نشدم بعد مدتی که فهمیدم من و دزدید بعد دوباره برگرداند خونه عقدم کرد عروسی گرفت اما هم چنان خانوادم در جریان نبودن این ازدواج توسط یه شیخ اشنا انجام شد خیلی بهم دارو تزریق میکرد تا بفهمم مدتی طول کشید که چی شده تو خونمون برا مدت طولانی زندگی کرد ازم بچه دار شد بچه رو تو خونه عمه ام به دنیا امد هر شب دارو تزریق میکرد چه دارویی نمیدونم اون پزشک بود.تو همین بین که داشتن بازی میکردن من دیدیم مدرسه نرفتم اما انگار همه رو خریده بود همه روزم حاظر میخورد من مطمعن بودم که چه مدت نرفتم اما .بعد یه روز خانواده مادری ام من و دعوت کردن خونه پدربزرگم گفتن با همسرت بیا به اسرار و من تا اون موقع سعی کردم بگم که همچین ادمی همچین اتفاقی اما یهو یه دعوت که میدونستن کپ کردم شد رفتم رفتیم دیدم کسی نیست ما توقع مهمانی داشتیم اونو گرفتن منم گرفتن من و بردن تو حمام دیدم دارن پدربزرگمو خفه میکنن و کله اش را اورد بالا سرش خورد به شیر و ذخم شد خون زیادی میامد دیدم دیگه تقلا نکرد بعد ما رو اوردن تو خونمون گفتن این خانواده ما هر کاری بخاهیم میکنیم این ادم که من و بزور عقد کرد و خلاصه کل خونه و وصایل هاشو جمع کرد گفت من میرم تو ام نمون برو تنتد در عرض یه ساعت جمع کرد و وانت اورد و رفت بعد دو شب بعدش داشتم میرفتم مدرسه من و بلند کرد هرچی جیغ کشیدم کسی نشنید من شیش ماهه باردار بودم خونه عمه ام دقیق این وسطا یادم نیست فقط دیدم دختر عمه بچه ام را به دنیا اورد و یه پسری که فمید چی شد من و از قبل میشناخت رو هم که داشت رد میشد خونشون دوتا بالاتر بود دیدمش ازش کمک خاستم اونو گرفتن واذیت کردن از اون موقع ندیدمش تا حالا بعد اون رفت تهران .به خانوادم گفتم گفتن خاب دیدی به اقوام گفتم گفتن میدوتیم رفت و یادم رفت قبل کنکور نه قندم بالا بود نه تصادفی قبل کنکور من میخاستم دکتری قبول شم با همون وضعم رفتم سراسری قبول نشدم اما ازاد که یه هفته وقت داشتم نمره تک رقمی اوردم گذشت بازم رشته مورد علاقمو قبول نشدم هشت سال گذشت نمیدونم چرا خانواده مادی و پدریم شرو کردن به گفتن این که تو اذدواج کردی من فروشندگی میکردم هی میگفتم نگین بیخیال نمیشدن منم هیچی یادم نبود رفتم از اون ادمی که ادرسشو دادن بپرسم توقع داشتم بگه نمیشناسم اما دیدم اون ادم یه جراحه در عرض سی ثانیه دیدم داره یادم میاد اما کم خانومی رو زنگ زد بعد شنیدم گفت اون میتونه دودمانمو به باد بده پپشت در دیدم گفت بیا باهاش بازی کنیم اون اقا قبل از امدن هر کس گفت درست امدی من همون ادمم اما بعد امد ن وکیلش گفت من و نمیشناسه و یه جا گفت تو درست امدی تو همسر قانونیه منی یعنی بودی اون اتفاقات افتاده دیوانه نیستی جلو من دو زانو نشست گفت اشتباه کرده از این حرفا بعد جلو همه بعد گفته امضا بده که دیگه پیشم نمیایی پلیسه اونو میشناخت من از حال رفتم قبلش دیدم خودش منو رسوند به هتل ی که اقامت داشتم قاضیه استان کناری فامیلمونه دیدم گفته بعد اون روز دیدم چند نفر دنبالم کردن حتی تو خونه پدری من دیدمشون مدرک گرفتم صداشونو ضبط کردم یهو دیدم اتفاقی امدن خونه یکی از اقوام ما که رفتم اونجا دیدم ادمی و کشتن میشناسمشون صداشو ظبط کردم قاضی میگه این یعنی دیوونه نیستی اما این مدرک نیست از اون روز تهدیدم میکنن یکیشون دکتره با علیرضا فرق داره من چه کنم


پاسخ ها

وکیل پایه دو قوه قضاییه
با سلام موارد مطرح شده توسط شما و اشخاصی که نامبرده‌اید کاملا گنگ هستند و نمی‌توان ارتباط دقیقی بین آنان و موضوع و خواسته شما در سوال پیدا کرد. پیشنهاد می‌شود به صورت حضوری یا تلفنی با ما تماس بگیرید. با تشکر
<
خوش آمدید، جهت دریافت مشاوره تلفنی با شماره های مندرج در سایت تماس بگیرید