شکایت از اقدام به تجاوز

سلام. دختری هستم 35 ساله که با یک آقا دوست هستم . داماد ما مدتها بود که گوشی منو یواشکی چک میکرد. و از پیام های شخصی من عکس گرفت . ظاهرا اینکار و چندین بار انجام داده بود و من اطلاعی نداشتم. یه شب که من خونه خواهرم بودم، دامادمان داخل چای دارو خواب آور ریخته بود. و من چیزی متوجه نشدم. وقتی چشامو بار کردم دیدم روی من افتاده. و منو محکم گرفته. البته من با لباس کامل بودم ولی خودش لخت بود. من خیلی تقلا کردم که از دستش فرار کنم. ولی سنگین بود و روی من افتاده بود منو محکم بغل کرده بود من نمیتونستم تکون بخورم. بعد از چند دقیقه منو ول کرد. من هر چی خواهرم صدا میزدم. جواب نمیداد، برگشت گفت که خواهرت نیست . داد نزن. خواستم برم بیرون. در قفل بود. بعد منو تهدید کرد که اگه به کسی بگم به همه میگه که با کسی ارتباط دارم. و عکس هایی که از پیام هام گرفته بود نشونم داد. من اجبارا ساکت شدم و به کسی چیزی نگفتم. البته قبل از این اتفاق من خونه خواهرم خواب بودم نزدیک صبح آومد کنار رختخواب خوابید وقتی متوجه شدم داد زدم، با خنده گفت که اتاق اشتباه اومده بود، و به خواهرم هم گفته بود که اتاق اشتباها رفته و اومده تو اتاق من دراز کشیده. در اتفاق آخر هم به بار گوشیم گرفت و بهم نداد و علنا گفت که باهاش رابطه داشته باشم . که من دیکه رفت و آمدم با خونه خواهرم قطع کردم و ماجرا را برای خواهر کوچکترم تعریف کردم تا وقتی می ره خونه خواهرم مواظب باشه. که یهو خواهرم گفت که قبلا دامادمان به اونم چسبیده بوده وای اون از روی ترس به کسی چیزی نگفته. اصلا یه ماجرای عجیبی بود که باورم نمیشه. البته ما شاهد نداریم و این اتفاق برای یک سال پیش بود و دامادمان از ترس اینکه ما به کسی حرفی نزنیم هرازگاهی تهدید میکنه ما را. سوالم اینه که من میتونم شکایت کنم بعد از یک سال. و آیا موفق میشم چون شاهد ندارم. البته مادرم به شهادت خیلی جزئی میتونه بده، برای خواهر کوچکترم. چون دامادمان با نقشه خواهرم خونشون کشانده بود. مادرم یه مدت خونه خواهرم بود و مریض احوال بوده. به خواهر کوچکترم گفته بیا تا مامان با هم ببریم دکتر. وقتی خواهر کوچکترم می ره دنبال مامانم، میبینه که کسی خونه نیست. دامادمان در قفل میکنه و میچسبه به خواهرم. فقط محکم بغل کرده بوده، کاری نکرده بود. مادرم قبل از اینکه خواهرم برسه، میبره بازار . بعد خواهرم با نقشه می‌کشه خونه. من از این اتفاق خبر نداشتم. خواهرم به کسی چیزی نگفته بود. الان میخوام بدونم شکایت کنم فایده داره؟ میترسم نتونم ثابت کنم. از طرفی نگران خواهرم که زنشه، هستم. درمانده و مستاسل شدم. از طرفی تهدید هم میکنه. میترسم اگه بخوام ازدواج کنم ابرومو ببره. لطفا عاجزانه ازتون میخوام که راهنماییم کنم. لحظات خیلی خیلی سختی رو گذراندم. اینجا اولین جاییه که این موضوع تعریف کردم. لطفا کمکم کنید